• من باور دارم که رسیدن به اهداف بیشتر از هرچیزی به پشتکار نیاز دارد.
  • من می‌دانم که دوست داشتن کار مشکلی است.
  • من سعی می‌کنم یک مادر کافی باشم.
  • من دغدغه‌ی تربیت فرزندم را دارم.
  • من دوست دارم آنچه بر من گذشته را با دیگران به اشتراک بگذارم.
  • من نمونه‌ی بارز خواستن توانستن هستم.
  • من عاشق پیاده‌روی کنار ساحل به وقت طلوع و غروب هستم.
  • من با شعر زندگی می‌کنم.
  • من با فیلم‌های هندی بزرگ شده‌ام.
  • من دختر خیال‌پردازی هستم.
  • من زمانی فک می‌کردم بچه‌ی سر راهی هستم.
  • من همیشه با مادرم سر ناسازگاری داشتم.
  • من بچه‌ی چموشی بودم.
  • من دنیا را سیاه نمی‌بینم، دنیا برایم مخلوطی از رنگ‌هاست.
  • من چایی را به قهوه ترجیح می‌دهم.
  • من چادری هستم.
  • من عاشق خدا هستم.
  • من عاشق همسرم هستم و با عشق ازدواج کردم.
  • من هیچ وقت خودم را مادر کاملی نمی‌دانم.
  • من لیسانس ادبیات انگلیسی دارم.
  • من در رشته‌ی مدیریت تکنولوژی در مقطع کارشناسی ارشد مشغول به تحصیل هستم.
  • من را به عنوان بچه درس خوان می‌شناسند.
  • من سعی می‌کنم همیشه منظم و خوش قول باشم.
  • من همیشه زودتر از ساعت مقرر سر قرار می‌رسم.
  • من عاشق خورشت بامیه هستم.
  • من با خوراک لوبیا به دنیا آمده‌ام.
  • من آدم با اعتماد به نفسی هستم مگر اینکه ارائه داشته باشم.
  • من هیچ دوست نزدیک و صمیمی‌ای ندارم.
  • من گاهی آنقدر شیطان و سرزنده‌ام که همه را به وجد می‌آورم و گاهی آنقدر افسرده و گوشه نشین که هیچ‌کس متوجه حضورم نمی‌شود.
  • من یک میان‌گرا هستم.
  • من اکثر اوقات کم حرف هستم.
  • من یاد نگرفته‌ام چگونه خودم، حرف‌ها و احساساتم را ابراز کنم.
  • من برای زندگی کردن به هر بهانه‌ای چنگ نمی‌زنم.
  • من با نوشتن در آرامش غرق می‌شوم.
  • من برای استاد کلانتری احترام خیلی زیادی قائل هستم.
  • من گاهی خودم هم نمی‌دانم چه آرزویی دارم.
  • من بین گذشته و آینده گیر کرده‌ام.
  • من همیشه حسرت دوستی‌های دیگران را می‌خورم.
  • من همزمان عاشق تنهایی و متنفر از آن هستم.
  • من اصلن شیرینی خامه‌ای و کیک دوست ندارم.
  • من عاشق باقلوای تبریز هستم.
  • من سعی می‌کنم بیشتر کتاب بخوانم.
  • من تقریبن هیچ زمانی برای خودم ندارم.
  • من یک مادر شاغل هستم.
  • من یک مادر محصل هستم.
  • من یک مادر تشنه‌ی نویسندگی هستم.
  • من اهل مشهد هستم.
  • من در قم زندگی می‌کنم.
  • من در تهران درس می‌خوانم.
  • من در قم تقریبن تنها هستم.
  • من آدم دست ودل‌بازی هستم.
  • من بلد نیستم پس‌انداز کنم.
  • من زیاد به مرگ فکر می‌کنم.
  • من آدم مهربانی هستم.
  • من تهران را دوست ندارم.
  • من عاشق مدرسه‌ی نویسندگی هستم.
  • من سعی می‌کنم نمازم را اول وقت بخوانم.
  • من برای بزرگترها احترام زیادی قائل هستم.
  • من عاشق هیجانم.
  • من شهربازی رفتن را خیلی دوست دارم.
  • من برای داشتن زندگی بهتر هر روز تلاش می‌کنم.
  • من از فکر کردن به گرسنگی مردم رنج می‌برم.
  • من می‌خواهم هرآنچه که من دارم دیگران هم داشته باشند.
  • من دوست دارم به مردم کمک کنم.
  • من دوست دارم کتابی بنویسم که به حال خوب آد‌ها کمک کند.
  • من باید کتابی بنویسم که ارتباط با فرزند را بهبود ببخشد.
  • من یکی از طرفدارهای پر و پا قرص شاهرخ خان هستم.
  • من تا دوسال پیش اصلن قیمه نمی‌خوردم.
  • من خیلی کم می‌خوابم.
  • من از بچگی ریزه میزه بودم.
  • من بوی خیارشور را از صدمتری حس می‌کنم.
  • من دست پخت خیلی خوبی دارم.
  • من با داستان‌هایم زندگی می‌کنم.
  • من گاهی خیلی زود عصبانی می‌شوم.
  • من اصلن جدی بودن را بلد نیستم.
  • من به شدت از حرف زور متنفرم.
  • من از مرد سالاری متنفرم.
  • من تا حد زیادی فمنیست هستم.